دفتر خاطرات دختری 40 ساله

ساخت وبلاگ
اینقدر مشغولیتم زیاد شده که از صبح تا شب توی اتاقم نیستم بعد این همسایه بغلیمونمنظورم همین اتاق بغل هستدو سه روزی از حالم خبر نداره فکر کرده رفتم شهرموناز هم اتاقیم سراغم رو گرفته چه خوبه که هم خوابگا دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:06

دوستم دو بار زده زیر قولشداره از چشم می افته ها !بعدشم نمی دونم چرا برای یه قرار مهمتر که باهاش دارم با این بدقولی هاش نمی تونم روش حساب کنمدلم می گه کاری به وعده هاش نداشته باشم و روش حساب نکنم این ق دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:06

خانوما لطفا حجاب داشته باشید خانومای همه ی طبقات حجاب داشته باشیدخانومای اتاق فلان حجاب داشته باشیدجملاتی که هر از گاهی می شنویم به خاطر ورود آقایان تاسیساتی و ... به خوابگاه اما گاهی صدای آقایی رو تو دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 134 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:28

هفته بعد یه ارائه درسی دارم که باید واسش فایل پاورپوینت درست کنم و البته اینکارو هم انجام دادم ، خیلی ساده و بدون هرگونه دنگ و فنگی انجام دادمبه یکی از هم خوابگاهی ها این رو نشون دادم تا از کارم مطمئن دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 141 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:28

اکثر دخترا این روزا ساپورت یا شلوارای جین تنگ و چسبون و لباسای کوتاه کوتاه می پوشنالبته فقط دخترا نیستن که شلواراشون اینطوریه پسرا هم اکثرا شلواراشون تنگ و چسبونهدوستم موقع برگشت از بیرون یا دانشگاه پ دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 113 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:28

کی گفته کلاغا می گن قاااااار قار !؟والا من هر چی ازش شنیدم الا قار قاربیشتر می گه اوئد اوئدگاهی هم چیزای دیگه ای می گه حالا یواش یواش کشفش می کنم ببینم دیگه چی می گن خیلی دوست دارم زبونشون رو یاد بگیر دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 114 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:28

وا !

تعجب نداره  نیلوبلاگ خب 

اهل خوابگاه دچار تعجب شدند که چرا دیشب من با اون تکان های شدید خواب خواب بودم و یه لحظه هم حتی از جام جم نخوردم

تعجب نداره  نیلوبلاگ خب !

لابد از ترجمه زیاد خسته بودیم

تعجب نداره  نیلوبلاگ !

هی می پرسن واقعا بیدار نشدی؟

چرا بیدار نشدی !

خب لابد مرده بودم وا چکار دارین خب

باید واسه بیدار نشدنمم جواب پس بدم؟

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 127 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

از ساعت چهار یک سره دارم کار می کنما تا شاید این ده صفحه ترجمه کوفتی تمام بشه بره پی کارشهر چند یکی دو صفحه هنوز می مونه تا بعد خسته شدم دیگه !یه آب هم گذاشتم کنارم هی قلپ قلپ بخورم اب بدنم کم نشه از دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

خب حرفی واسه نوشتن ندارمکسی هم که خدا رو شکر فعلا روی اعصابم نیست که بخوام اینجا جیغ بزنمفقط یه مورد بود که خب اونم زیاد مهم نبودمثلا دختره هم اتاقیم سرما خورده از ترس بروز نمی داد چون روز اول حساسیت دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

واااااای !آخه آدم چقدر می تونه دست و پا چلفتی  نیلوبلاگ باشه مگه؟!!!دختره فلش مموری رو با خودش می بره که واسه امتحان آزمون فرداش کارتشو پرینت بگیره ضمنش هم با دوستش می خوان برن بازارهنوز از درب دانشگاه خارج نشد دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

با امروز دقیقا دو ماه و یک روز هست که دور از شهرمماگه بگم اصصصصلا دلتنگ نیستم خب طبیعتا دروغ گفتمبه هر حال این نیز بگذرد !با دوستم زیادی قاطی هستیم امروز به هم گفتیم که ماها زیادی با همیم و خوب نیست ت دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

صدای من رو از خوابگاه می شنویدطی این چند وقت که از نعمت بزرگ اینترنت محروم بودیم اتفاقاتی افتاد که نگو و نپرس یکیش پریدن هم اتاقی دوم به من بود سر ماجرایی بسیاااااااار پیش پا افتادهحکایت از این قرار ب دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

قرار بود چیو تعریف کنم ای بابا ! بیخیالش اصلافقط به طور خلاصه بگم که دو روز پیش یکی از دخترای یکی از اتاقا به اتاق بغل دستیش گیر داده بود که صداتون بلنده نمی ذارین بخوابم یا روی کارام تمرکز کنم و سر ه دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

دختره نکبت نشسته روی تختش هندز فری هم توی گوشش مثلا فیلم خنده دار می بینه 

بعد هی هر یک دقیقه یک بار  یا چهل ثانیه یک بار هر هر هر می زنه زیر خنده

من فقط نگاش می کنم

رفتارش مثل دیوونه هاست 

هیچ تفاوتی با یک دیوونه نداره

من شک ندارم چیزی که می بینه اونقدرها هم خنده دار نیست که با صدای بلند صدای خنده اش در بیاد اونم خنده ای که از ته دل نیست 

خنده هایی سطحی محض جلب توجه هم اتاقیاش 

دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 126 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01

آقای ب گفته برم خدا رو شکر کنم نت وصل شد قبول دارم واقعا این چند وقت که نشد جیغامو اینجا بزنم حالم خوش نبود آماااااااااایکی دیگه از بدی های خوابگاه اینه که دستشویی بوی عنش بالاستآخه چرا هنوز بعضیا یاد دفتر خاطرات دختری 40 ساله...
ما را در سایت دفتر خاطرات دختری 40 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : motofaveto بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 14:01